چهره جدید کیانا
جمعه 22 دی 1391 بود که کیانا خونه مامان مریک کلی کار انجام داد:
میز رو تمیز کرد...
با دختر عمو هانا که 40 روزه شده بود بازی کرد...
بعد کیانا رفت خونه مامانی و آقاجون.
شب که شد کیانا توی بغل مامان و بابا و مامانی و آقاجون شروع کرد به گریه. چرا؟ خوب واسه این که نمی خواست این شکلی بشه که شد:
روم نمیشه سرمو بالا کنم!!
خدایا چی بگم از دست مامان و بابام؟
یعنی دوباره موهام درمیاد؟ ...
حتما بعدا خوشگل تر میشم:)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی