کیاناکیانا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

ستاره آسمونی من: کیانا

من و کیانا

1390/8/29 15:51
نویسنده : مامان کیانا
300 بازدید
اشتراک گذاری

نمی دونم بقیه مامانا (مثل خاله مریم مامان پندار) چه جوری وقت می کنند بنویسند. کیانای من که همیشه بیداره و اون چند ساعتی هم که می خوابه منم و کلی کار! تازه بعضی وقتا هم تا کامپیوتر روشن میشه بیدار می شه و دیگه نمی ذاره بنویسم. اینه که کمتر میام. اما میام!!
اول چند تا عکس:

کیانای من

کیانای من

کیانای من

(قربون دستای عمود بر همت برم من)

دختر گلم! دوباره 3 شب پیش بی قرار شده بودی و گریه می کردی. (بهتر بگم: دخترم دلش درد می کرد و با مامانش با هم گریه می کردند!) دیگه دلم آروم نداره وقتی گریه می کنی. تازگی ها اشکت هم در میاد و اون وقته که منم باهات گریه می کنم! اون شب بیقراریت که کل ساختمون از صدای گریه ت می لرزید مامان کیان برات عرق نعنا آورد. بیچاره ماهان (داداش کیان) کلی ترسیده بود.حتما مامان محمدحسین هم دلش می خواست بیاد کمک اما دیگه روش نشده بود!! (همسایه ها یاری کنید...)
خیلی کنجکاو شدی. همش داری اطراف رو نگاه می کنی و به صداها و نورها عکس العمل نشون می دی. انگار دیگه من رو هم میشناسی. توی بغلم آروم می گیری. تازه دیگه از صدای آهنگ هم خوشت میاد مخصوصا از آهنگ مشترکمون که وقتی توی دلم بودی هزار بار با هم گوش کردیم.گهواره خودت رو دوست نداری اما توی گهواره دختر خاله هستی خوب می خوابی. امروز قراره بابایی یه دونه از اونا برات بخره.
آرام جونم! آرامش تو آرزومه. همه تلاشم رو می کنم. از خدا هم می خوام کمکم کنه تا بهترین باشی...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مریم مامان پندار
28 آبان 90 17:11
سلاااااااااام باعث اقتخاره اسمم تو وبلاگ کیانا اومده . گلم پندار هم اکثرا بیداره اما وقتی سیر باشه و جاش هم خشک باشه ارومه و من وقت میکنم که بنویسم . یه موقع ها هم بابایی اش یششه و سرش رو گرم میکنه

ممنون که عکس پرنسس رو گذاشتی ماشالله هزار الله اکبر نازه
نگران واکسن نباش فقط تا ظهر درد داره فقط قبل رفتن برای واکسن ده تا قطره استامینوفن کودکان بده بخوره بعد واکسن هم هر 4ساعت باید بدی تا فردا صبحش . شب هم تا دو درجه تب میکنه که باید مرتب با دستمال مرطوب حرارت رو بگیری از تنش لباس گرم هم نپوشون بهش شب همین
اگر سوالی داشتی بیا بپرس جواب میدم عزیزم


ممنون خاله مریم
مامان ابوالفضل
28 آبان 90 18:30
سلام
الهی
مثل فرشته ها خوابیده
چقدر نانازی


مرسی خاله