کیانا بلده....
کیانا از حدود یک ماه پیش صداهای خوشگلی از خودش در می آره. توی عید یاد گرفته بود بگه اَ بَ اَ بَ. الانم بلده بگه آببووووووووووو !!! حالا اینا یعنی چی نمی دونم!
کیانا بلده شست پاش رو بگیره و تا دهنش بیاره. البته هنوز موفق به خوردنش نشده!!!
*** کیانا به خاطر عکس آبروداری کرده و پاهاش رو آورده پایین تر از دهنش!!!***
کیانا بلده خیلی قشنگ جیغ بزنه. این جیغ ها چند تا معنی داره: خوابم میاد. خسته شدم. گرسنه مه. ذوق زده شدم. البته صدای هر جیغ با اون یکی کاملا فرق داره و قابل تشخیصه (البته فقط خودم می فهمم!!!)
*** اولین عکس از دندونای خوشگل کیانا ***
کیانا بلده خیلی راحت غلت بزنه و سینه خیز بره. سینه خیز رفتن رو از سوم اردیبهشت (که تولد من بود!) یاد گرفت و بهترین هدیه ای بود که گرفتم.
*** 3 اردیبهشت 91 کیانا در حال سینه خیز رفتن ***
کیانا بلده راحت توی خواب به پهلو بخوابه و از این جور خوابیدن لذت می بره!
*** کیانا در یک خواب آرام ***
کیانا بلده وقتی باباییش رو دید خیلی قشنگ با گریه هاش بهش بفهمونه که دلم برات تنگ شده زود باش بغلم کن. (شایدم میگه دیگه نوبت توئه که بغلم کنی!!!)
کیانا بلده غریبه ها و آشناها رو تشخیص بده و این کارو با خندیدن به آشنا ها نشون میده(برای خیلی آشناترها مثل مامان و بابای من و باباییش یا خاله هاش دست و پا هم می زنه که بره بغلشون). از غریبه ها رو برمی گردونه و خودش و می کشه عقب.
*** 31 فروردین 91 مهمونی سفره مامان مریم ***
کیانا بلده توی روروئک بشیه و حرکت کنه. (البته بیشتر می ایسته)
کیانا بلده خوب غذا بخوره و قراره حسابی بزرگ بشه.
(دیشب خواب دیدم کیانا بلده حرف بزنه!!! داشتیم با هم حرف می زدیم و من کلی ذوق زده شده بودم!)
*** شکلک جدید کیانا (لب بالاییش رو میبره توی دهنش!) ***
*** کیانا دیگه تقریبا همیشه این وریه!!! ***