روزهای طولانی
دختر گلم
این روزا مامانی حسابی خسته شده
البته نه از دست تو. از اینکه هر روز صبح باید بیدار شه و تنهایی در و دیوارای خونه رو نگاه کنه.
کاری هم که نمی تونه انجام بده. فقط منتظر لحظه ایه که وقت اومدن تو بشه لحظه ای که نمی دونه چه جوریه. آخه تو قراره طبیعی به دنیا بیایی و مامانی نمی دونی دردی که خبر اومدن تو رو میده چه جوریه
الان دیگه هفته 38 تموم شده و توی هفته 39 هستیم. شکم مامانی حسابی بزرگ شده و تقریبا همه جای بدن ناز تو از زیر پوستش پیداست. بدنت و دست و پاهات و بیشتر از همه زانوهات وقتی توی دل مامانی فشارشون میدی از زیر پوست کاملا قابل لمسه. سرت پایینه و بدنت بالا.
یه کمی ته دلم استرس دارم. یادت باشه هر لحظه برایم دعا کنی خدا آرامش بیشتری بهم بده. منتظر شنیدن صدای نازتم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی