قدمت مبارک
آنچه گذشت:
سه شنبه 12 مهر
شب قبل تو از همه نی نی های اتاق بهتر بودی. همه فقط گریه می کردند و تو رو از خواب بیدار می کردند. ساعت نزدیک 2 شب بود که باز هم به دستور دکتر از روی تخت بلند شدم. طفلی خاله اعظم که اون شب پیشمون بود تا صب نخوابید.
صبح خانم دکتر اومد و دستور ترخیص داد. ساعت 1 بعد از ظهر بود که قدم توی خونه مون گذاشتی و خونه پر نور شد.
اینم یه عکس از صورت ماه کیانا دختر نازم:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی