یلدا و طولانی ترین خواب کیانا
امشب اولین طولانی ترین شب عمر بابرکت و نازنین توست. اولین یلدای کیانا. برات دعا می کنم و از خدا می خوام همه شب های زنگیت پر از آرامش باشه. (مثل دیشب!)
به دلیل داشتن دو مادر بزرگ و پدربزرگ هر سال باید دو شب یلدا برگزار کنیم که به ناچار یکیش قبل یا بعد از شب یلدای اصلی می شه. امسال هم مجبور شدیم دیشب یه شب یلدا بگیریم (خونه مامانی و آقاجون) امشب هم شب یلدای اصلی می ریم خونه مامان مریم و باباجون. وای که چه خوشی بگذره.
دیروز از ظهر که برای اولین بار با هم رفتیم حمام (البته با حضور و کمک مامانی) برعکس همیشه خیلی گریه کردی!! تا شب بی قرار بودی و ناراحت. نمی دونم به خاطر شلوغی بود (از دست پسرخاله هات که خونه رو روی سرشون می ذارن ) یا خستگی و بدخوابی. به هر حال شب ساعت 1 که خوابت برد رکورد خواب شبانه رو شکستی و تا ساعت 9 و نیم صبح خوابیدی!! یعنی 8 ساعت و نیم (نیم ساعت بیشتر از رکورد قبلی) بعد از بیدار شدن هم شیر خوردی و بازم با آرامش خوابیدی.صورتت مثل ماه می درخشه زیبای خفته مامان. دلم می خواد همیشه توی بغلم باشی و لحظه ای هزار بار برات بمیرم. خیلی دوست دارم دختر گلم. تو آرامبخش ترین هدیه خدا به ما هستی
خدایا شکرت. دعا می کنم امشب سرحال باشی و گریه نکنی نازگل مامان.
برای همه دوستای نی نی وبلاگیت آرزوی سلامتی و آرامش می کنیم.
یلدات مبارک!
راستی حسام می گه کیانا خواهر منه. تو رو خواهر من صدا میزنه. خیلی دوستت داره و همه ش مراقبته. یادت باشه براش جبران کنی!