چه زود میگذره...
روزهای خوب واقعا زود میگذره. انگار همین دیروز بود که جوجه کوچولوی بابایی بودی و نمی تونستی سرت رو بالا نگه داری و حالا چند روزه خیلی راحت سرت رو بالا می گیری و اطراف رو بررسی می کنی!!
دخترم دیگه موقعی که خیلی ذوق می کنه با صدای بلند می خنده و بعضی وقتایی که می خواد صدام بزنه و کار داره صداهای قشنگ از خودش در میاره. صداهایی که بیشتر شبیه "آغو" و "غو" و "غا" می مونه.
دیگه موقعی که خوابیده خیلی راحت سرش رو برمیگردونه و همه جا رو نگاه می کنه. دخترم تلویزیون دیدن رو خیلی دوست داره. وقتی باهاش حرف میزنم با حرکات صورتش انگار می خواد بگه می فهمه چی می گم.
وقتی با برس موهای نازش رو شونه می کنم خیلی خوشش میاد و می خنده. راستی دیروز برای اولین بار ناخن های دست و پاش رو خودم کوتاه کردم. آفرین به مامانی که زرنگ شده!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی