روزهای گرم

تابستون گرمی شده امسال. دائم دارم خدا رو شکر می کنم که دختر نازم بعد از این گرماها و توی پاییز به دنیا میاد. هر چند خودم خیلی سختمه اما بهش میارزه که یه نی نی ناز گرما نکشه. بزرگترها میگن بهترین فصل برای نی نی همون پاییزه که وقتی به دنیا بیاد نه سرما میکشه نه گرما. من خودم هوای سرد رو بیشتر از هوای گرم دوست دارم. مطمئنم دختر گلم هم از این که توی این گرمای بیداد به دنیا نمیاد خیلی خوشحاله.

این روزا درگیر جمع کردن وسالی خونه هستم و کمتر وقت می کنم بیام. دو روز پیش رفتم دکتر. خانم دکتر گفت وزنت زیادی رفته بالا. 4 و نیم کیلوگرم برای 40 روز!!! بهم رژیم داده که زیاد چاق نشم. خیلی ورم کردم. وقتی پای کامپیوترم پاهام خیلی بدتر می شه. واسه همین خیلی نمیام. زانو و مچ پا و کمرم هم خیلی درد می کنه که دکتر گفته برای زیاد شدن وزنته. از دیروز شروع کردم به پیاده روی. اگه بتونم هر روز نیم ساعت پیاده روی کنم فکر کنم خوب باشه.

فردا هم باید برم آزمایشگاه. نوبت آزمایش ماه هفتم شده. برای کم خونی و قند (بازم از اون شربتهای بد مزه و خیلی شیرین). چون یه کم دل درد داشتم دکتر برام آزمایش ادرار هم داده که خدایی نکرده عفونت نداشته باشم.

هر کاری لازم باشه می کنم تا تو سلامت و قوی به دنیا بیایی شیرین مامان