درد و بلات به جون مامان
مادر به قربون صورت ماهت دیروز از ساعت 11 صبح که بیدار شدی تا 1 شب 2 ساعت هم نخوابیدی. فکر کنم دل درد داشتی چند بار شربت گریپ میکسچر بهت دادم یه ساعتی خوب بودی و دوباره جیغت بلند می شد. دائم به خودت می پیچیدی. تا ساعت یک شب که خوابیدی من که دیگه تمام تنم درد داشت. از بس بغلت کرده بودم. خدا رو شکر تا صب راحت خوابیدی و تا الان که ساعت 1 بعد از ظهره یک ساعت هم بیدار نبودی. دو سه بار شیر خوردی و خوابیدی. دعا می کنم دیگه هیچ دردی طرفت نیاد. دیروز برای اولین بار موهای مامانی رو با دستای کوچولوت گرفتی و می کشیدی.با اینکه درد داشت اما کلی ذوق کردم و قربونت رفتم... ...
نویسنده :
مامان کیانا
13:09